-
قهر قهر تا دو ساعت دیگه
چهارشنبه 4 آذر 1388 17:08
رهامم عزیزم فکر کنم امروز یه کوچولو باهام قهر کردی. آخه صبح با شوق تموم بهم زنگ زدی و من از این که دیشب با نگار (یا به قول خودت نقال) میونه تون جور نبود ازت توضیح خواستم. تو هم گفتی "آخه نقال نبایل مائده لا گلفته بود" (نگار موبایل مائده را گرفته بود) انگار زیاد از سوال من خوشت نیومد و زود بدون خداحافظی تلفن...
-
عملیات قایمکی
چهارشنبه 27 آبان 1388 16:11
این پست من کاملا با پست قبلیم فرق می کنه. چون دقیقا از همون روزی که من اون پست را گذاشتم شیطونی های تو هم نه تنها برگشت بلکه خیلی بیشتر هم شد. انگار داشتی انرژیت رو برای تبدیل شدن به یه رهام شیطون تر ذخیره می کردی. خداییش از این بابت خیلی خوشحالم. چشمم روشن خاله دیگه قایمکی ما مشغول کند و کاو و کنجکاوی یا بهتر بگم...
-
ساکت نبینمت خاله :(
پنجشنبه 7 آبان 1388 15:00
سلام عزیزم خوبی خاله؟ از صبح تا حالا خیلی دلم برات تنگ شده به خصوص از وقتی که آهنگ "خالی" کامران و هومن را گوش دادم. واقعا که آهنگ غم انگیزیه. وقتی خودم را جای مامانه میذارم بی اختیار اشک می ریزم. رهامم از این که پیشمی از این که پسر خواهر تک خودمی خیلی خیلی احساس خوشبختی می کنم. عزیز دلم دو سه روزی می شه که...
-
از همه جا از همه رنگ
پنجشنبه 2 مهر 1388 14:02
سلام رهامم. امروز هم اومدم سرکار و حسابی دلم برای تو و مامی تنگ شده. آخه این چند روزه خیلی کم دیدمت. شاید روزی پنج شیش دقیقه. الان حدود یه ماهی می شه که قراره بریم شهربازی اما نتونستیم هیچ کدوممون با هم هماهنگ شیم. فقط امیدوارم هفته ی دیگه بهم مرخصی بدن و شیش نفری حسابی کیف کنیم. فدای پسر مبتکرمون بشم. آدم برفیشو...
-
خود شیفتگی خاله مائده
یکشنبه 22 شهریور 1388 11:10
رهامم چند روز پیش بی هوا بدون هیچ مقدمه ای یکی از کتابهات را دادی بهم و خیلی جدی برگشتی گفتی: مائده جونم دوستت دارم چون دوستت دارم اینو بهت می دم حسابی جا خورده بودم و بعد از چند دقیقه تفکر راجع به جمله قصارت تصمیم گرفتم به جای این که اصرار کنم که من رو "خاله مائده" صدا کنی از این به بعد اصرارم روی کلمه...
-
شیرین زبونیها و شیرین کاریها ی رهام تا دو سال و پنج ماهگی
پنجشنبه 5 شهریور 1388 17:22
شیرین زبونیها و شیرین کاریها ی رهام تا دو سال و پنج ماهگی ( اون روزها که بچه نداشتم وقتی کسی از زبون بچه کوچیکش نقل قول می کرد یا از شیرین کاریهاش می گفت به نظرم خیلی بی مزه میومد یا حداقل خیلی هم با مزه نبود , اما الان که خودم دارم اینا رو می نویسم احساس می کنم تعریف کردن اینجور چیزها برای خود پدر و مادر خیلی لذتبخش...
-
دَدَل
پنجشنبه 22 مرداد 1388 13:13
سلام آقا پسری بالاخره می خوام طلسم عکسات را بشکنم و به بهونه پارک پریشب سه تا عکس پارکی برات بذارم. پریشب 6 نفری چند دقیقه ای رفته بودیم پارک و می خواستیم زود برگردیم چون دیروقت بود اما شما دوستای جدید پیدا کرده بودی و به این راحتی ها از اون جا دلم نمی کندی. احسان، متین و امیررضا. داشتن تو پ بازی می کردن که شما هم...
-
به قول خودت: ببخشید..این کار نمی شه
یکشنبه 21 تیر 1388 17:08
سلام گلم. خوبی خاله؟؟ نازدونه من! یه معذرت خواهی گنده ازم طلبکاری. آخه دیشب یه مقدار حالت رو گرفتم. دیشب از این که اومده بودی خونمون حسابی ذوق کرده بودی و یه بند از سروکولم بالا می رفتی یه چیزی حدود 1 ساعت. من هم حسابی خسته بودم چون از صبح که رفته بودم سرکار تا ساعت 7.5 عصر بیرون از خونه بودم و استراحت نکرده بودم بعدش...
-
به پرسش های کودکان درباره خدا چگونه پاسخ دهیم؟
شنبه 13 تیر 1388 21:31
به پرسش های کودکان درباره خدا چگونه پاسخ دهیم؟ پرسش های کودکان درباره خدا را جدی بگیرید و به آن ها پاسخ دهید . پاسخ هایی از قبیل اینکه « بعد می فهمی» یا «بزرگ می شوی و خواهی فهمید»، درست نیست، زیرا ممکن است از نا آگاهان و غرض ورزان بپرسد و دچار سردرگمی ویا انحراف شود. هیچ گاه به پرسشهای کودکان درباره خدا، بی درنگ و...
-
ایجاد و تقویت ایمان در کودکان سعادت آن ها را تامین می کند.
شنبه 13 تیر 1388 21:29
ایجاد و تقویت ایمان در کودکان سعادت آن ها را تامین می کند. بهترین زمان یادگیری و سوق کودکان به سوی دین و مذهب و خداوند متعال همین دوره کودکی اول می باشد. والدین باید با تعلیم شعائر مذهبی و بزرگداشت ارزشها قدم های بسیار مؤثری بردارند تا کودکان عملا در ذهن و اندیشه شان حفظ و حراست از شعائر مذهبی را بیاموزند. کودکان در...
-
به پسرم درس بدهید ...
شنبه 13 تیر 1388 21:27
به پسرم درس بدهید ... به پسرم درس بدهید ... آبراهام لینکلن نامه ای به آموزگار پسرش نوشت. نامه جالبی است که بخشهایی از آن را برایتان نقل کرده ام. ... او باید بداند که همه مردم عادل و همه آنها صادق نیستند. اما به پسرم بیاموزید که در ازاء هر شیاد انسانهای درست و صدیق هم وجود دارند. به او بگوئید در ازاء هر سیاستمدار...
-
برایم پسری بساز ...
شنبه 13 تیر 1388 21:25
برایم پسری بساز ... ژنرال دوگلاس مک آرتور این نوشته را در اتاقش بر دیواری کوبیده بود. خداوندا ! به من پسری عنایت فرما آنقدر قوی که بر هراسش غلبه کند. پسری که شکست صادقانه را بپذیرد و به هنگام پیروزی فروتن باشد. خداوندا در شرایط سختیها و فشارهای زندگی پسرم را حمایت فرما. به او کمک کن تا در برابر طوفانها بایستد. به او...
-
رهام این دو سه روزه
یکشنبه 7 تیر 1388 15:04
امروز اومدم که کوتاه بنویسم. ببینم می تونم یا نه؟ **دیروز با هم رفتیم لوازم تحریری ته کوچه. اول برات یه تراش اردک شکل خریدم. خیلی برام جالب بود چون که قشنگ اطرافت و تو ویترین ها را نگاه کردی و بعد یه پاک کن خرچنگ شکل پسندیدی و دستور خریدش را دادی من هم الساعه خریدم. قبلش توپ زرد می خواستی و این جوری می گفتی...
-
خرید
دوشنبه 1 تیر 1388 13:36
سلام رهام جوجو. حال و احوال امروزت چطوره؟ این هم از دومین پست: چند وقت پیش با مامان سه تایی با هم رفتیم چهارباغ خرید و من برات یه شلوارک لی که تا زیر زانوت میاد خریدم وقتی می پوشیش خیلی ماه می شی به خصوص اگه با یه بلوز آستین کتی هم بپوشی که دیگه حرف نداره. اولش برات کتاب شعر موش موشی را خریدیم و تا کلی وقت از ذوق...
-
رهام ۲ سال و ۳ ماهه
یکشنبه 31 خرداد 1388 14:43
رهام پسر باهوش و بزرگ مرد کوچولوی خودم سلام. خاله نازم تو هر روز بزرگ تر و عاقل تر می شی و من هم غصه دارتر چون دوست دارم همیشه کوچولو و شیرین باشی و با خیال های قشنگ و کودکانت زندگی کنی و هر روز و هر ساعت که دلت خواست برام تولد بگیری و کادو بیاری. خیلی وقته که به وبلاگت سر نزدم اما امروز با خوندن کامنت های گل په گل...
-
رنگی رنگی
جمعه 29 خرداد 1388 01:34
ازش پرسیدم دَدَر چه رنگیه! می گه سبز ازش می پرسم دنیا چه رنگیه! می گه آبی قربون دنیای قشنگت بره خاله درجا و دربست!
-
اشکال بی اشکال
شنبه 2 خرداد 1388 13:14
الو سلام خوبی؟ جانم! اشکال نداره!!!! شب به خیر . . . خوابید (با یه دنیا غصه) قربون دنیای قشنگت برم که حتی بدترینها در حقت باز هم برات اشکالی نداره.
-
فیله اومد آب بخوره
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1388 13:22
پسمل خواهل نازم سلام. عزیزکم دیروز بالاخره تقویمت رو دادم درست کردن و امروز روی میزم گذاشتم. میزم رو خیلی قشنگ کرده هر دفعه که عکست رو روی تقویم می بینم کلی سرحال میام. همکارام هم خیلی خوششون اومده بود. دست زهرای گل (مامان کیان) و همه برو بچ فعال تاپیک "تقویم دیواری و رومیزی کیان 88" و خودم درد نکنه. از صحبت...
-
تقویم رومیزی ۸۸
دوشنبه 21 اردیبهشت 1388 13:25
سلام آقا پسری. خوبی؟ روبراهی؟ قشنگم امروز می خوام برم تقویمت رو که مدت هاست آماده است ولی هنوز فرصت نشده ببرم چاپ، بدم تا چاپش کنن. این هم صفحات تقویم رهام عسلمون:
-
شعر و سوره
دوشنبه 31 فروردین 1388 13:58
رهام عزیز خودم، حال و احوالت چطوره؟ این پسمل نازمون آخه چرا هر روز این قدر نازتر می شه و باهوش تر. باورم نمی شه که این همه شعر بلدی بخونی. یعنی از هر شعری که خوشت بیاد زود زود یاد می گیری کافیه فقط دو سه بار بشنوی بعدش مثل بلبل می خونی. همه ی شعرهای تاتی یعنی هر 6 جلدش* گربه من نازنازیه/ همه اش به فکر بازیه* توپ...
-
یه ذره آروم تر، همه رو جا گذاشتی
چهارشنبه 19 فروردین 1388 13:21
آقا پسری سلام آخه چرا این قدر سریع بزرگ می شی و همه ما رو هیجان زده می کنی. اولین نقاشی واقعیت رو شنبه پانزده فروردین 88 کشیدی. یه دایره خشگل با دو تا چشم و دماغ و دهن و دو تا گوش و شلوار. همه چی هم سرجای خودش. البته اون موقع من اونجا نبودم و شاید یکی از ناب ترین لحظات رو از دست داده باشم. مامی بهت گفت که بابا رو بکش...
-
دو سالگیت مبارکه رهامم,
چهارشنبه 28 اسفند 1387 17:15
دو سالگیت مبارکه رهامم, دیشب آخرین شب چهارشنه سال 87 بود. کوچولوی عزیزم دوسال پیش , درست یه روزی مثل امروز , ساعت 6 صبح دنیا اومد. پارسال اینموقع رهام من یک ساله شد. اما از اونجایی که به شدت در گیر جابجایی و اثاث کشی بودم نتونستم یه جشن به موقع بگیرم یا حتی یه یادداشت مناسب بگذارم. اما امسال قصد دارم جبران کنم و نشون...
-
تولد رهامم مبارک باشه
چهارشنبه 28 اسفند 1387 11:50
آقای کوچولوی من امروز 2 ساله می شه. هوراااا سوووت کف تولد تولد تولدت مبارک .... تولدت مبارکه باشه خاله. ان شا ا... تا 120 سال خودم بهم تولد مبارکی بگم (; رهامم، خاله، یه چند روزیه که بد جوری مریضی. بی حالی، اسهال، استفراغ ... ووی ووی و بدتر از همه بی اشتهایی این قدر که حتی چیزهای مورد علاقه ات هم نمی خوری مثل کاکائو،...
-
منم خاله ماجده
سهشنبه 20 اسفند 1387 21:40
رهام قشنگم سلام این اولین پست از طرف منه که قراره چشم های قشنگت روزی اون رو بخونه: "مردی ۸۵ ساله با پسر تحصیل کرده ۴۵ ساله اش روی مبل خانه خود نشسته بودند ناگهان کلاغی کنار پنجرهشان نشست. پدر از فرزندش پرسید: این چیه؟ پسر پاسخ داد: کلاغ . پس از چند دقیقه دوباره پرسید این چیه؟ پسر گفت : بابا من که همین الان بهتون...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 اسفند 1387 17:21
-
تقدیم به پسرم که حالا دیگر بزرگ شده
شنبه 17 اسفند 1387 16:57
تقدیم به پسرم که حالا دیگر بزرگ شده تمام روز دستم بند بود آنقدر وقت نداشتم تا با تو حتی یک ذره بازی کنم, وقت زیادی برایت نداشتم لباسهایت را شستم, خیاطی کردم و غذا پختم اما وقتی کتاب نقاشیت را آوردی و خواستی با هم نقاشی کنیم و خوش بگذرانیم گفتم " پسرم , باشد برای بعد" شب تو را در بستری نرم خواباندم به دعایت...
-
رُهام پسر سلام
چهارشنبه 14 اسفند 1387 12:13
تاریخ: ۴/۶/۸۷ این اولین خاطره ایه که برات می نویسم. اعضای نی نی سایت اکنرشون مامان نی نی ها هستن و یه چند تایی هم بابا. شاید من اولین خاله ای باشم که عضو نی نی سایت شدم. الان نزدیک یک ساله که مطالب اینجا را مرتب می خونم اما تازه یک ماهه که من هم یکی از اعضا به حساب می یام. هر روز که می گذره تو بزرگتر می شی و شیرین تر....
-
از خاله مائده به گل پسر
چهارشنبه 14 اسفند 1387 12:07
آقا رهامم سلام. می گم آقا رهام چون می دونم وقتی این یادداشت ها را می خونی برای خودت مردی شدی، آقا شدی، آقا رهام شدی ومن یه خاله سن وسال دار شاید هم یه خاله پیر شاید هم... الان تو یه مرد کوچولویی هستی که تا چند روز دیگه جشن دو سالگیته با یه چیزی حدود 13 کیلو وزن و 90 سانت قد (بگو ماشا الله) و مثل خیلی نی نی های دیگه یه...
-
تا دو سالگی
چهارشنبه 7 اسفند 1387 17:24
تا دو سالگی اسفند 87 رهام من حدود 20 روز دیگه دو ساله میشه. و بعضی وقتها کارهایی می کنه که نه خودم و نه دیگران باورشون می شه که هنوز دو ساله نشده. بعضی از کارها و حرفهای رهام تا این سن: - سوره حمد و توحید رو تا حدودی یاد گرفته - همراه من و باباش نماز می خونه (منظورم حرکات نمازه) - اسم هر دوازده رنگ رو بلده و کاملاً می...
-
بزرگ شدنت رو می نویسم
سهشنبه 29 بهمن 1387 17:13
بزرگ شدنت رو می نویسم خرداد 87 سلام دیگه داری بزرگ می شی ها. اما هنوز لجبازی. روز به روز بیشتر به شیر خودم وابسته می شی و از صبح تا شب به من می چسبی. شبها رو هم که دیگه نگو و نپرس, معرکه ای. توی سال جدید تولدت خیلی چیزهای جدید یاد گرفتی و حسابی همه رو سر کار میگذاری مثل رقص پا(پا زدن), نی نای کردن, پشیمان شدن, دست...