قهر قهر تا دو ساعت دیگه

رهامم عزیزم فکر کنم امروز یه کوچولو باهام قهر کردی. آخه صبح با شوق تموم بهم زنگ زدی و من از این که دیشب با نگار (یا به قول خودت نقال) میونه تون جور نبود ازت توضیح خواستم. تو هم گفتی "آخه نقال نبایل مائده لا گلفته بود" (نگار موبایل مائده را گرفته بود) انگار زیاد از سوال من خوشت نیومد و زود بدون خداحافظی تلفن را قطع کردی. ظهر به خونتون زنگ زدم تا از دل کوچولوت در بیارم اما مثل این که هنوز از دستم دلخور بودی چون فقط در حد یه جمله باهام صحبت کردی و بعد به زور ازم می خواستی خداحافظی کنی هر چی می گفتم رهام قطع نکن کارت دارم اما پمسل خوشگلم خیلی دلش پر بود. از ظهر تا به حال خیلی تو فکرتم و نگران آخه این اولین تجربه قهر تو با منه (نمی دونم به خاطر اولین بودنش باید خوشحال باشم یا ناراحت)

خاله عزیزم قول می دم عصر که برگشتم حسابی از دلت دربیارم. اما خب تا دو ساعت دیگه طاقتم طاق میشه کهههههه.

راستی یه چیز عجیب الان داره بارون میاد.

نظرات 1 + ارسال نظر
آزاده و ساینا پنج‌شنبه 12 آذر 1388 ساعت 09:51 ق.ظ

سلام خاله مهربون رهام گل پسر
کلی بوووووووووووس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد