کاردستی های مامان و رهام
ماهی...
آقا رهام, همه کارها رو شما کردی, مامان فقط مثلث ها رو چید , به هم چسبوند و برای ماهی چشم و دهان گذاشت. حالا ایشاالله مامان زود بزرگ می شه یه کم تو کاردستی درست کردن باهات همکاری می کنه. امیدوار باش!!!
بو قلمون..
بدن بوقلمون جای پای رهام و بالهاش جای دست رهامه . به نظرم کار جالبی اومد. خودم که خیلی سرگرم شدم. اما رهام فقط از بخش قیچی کردن , اون هم از نوع با خطرش استقبال کرد.
سلام ..... ای ول بابا ....... عجب حوصله ای ........ عالی بود ...... حتما از ایده های جالبت سوء استفاده ( میکنم ..... تو تا حالا کجا بودی دختر ؟ از آشناییت واقعا خیلی خوشحالم ....... نقاشیهای پسرت هم معرکه هست . مخصوصا اون گل سر دختر بچه . خدا برات حفظش کنه . ماشاالله ......
ممنون. لطف داری.
مینا جون
اول از همه بگم که وبلاگت خیلیییییییییییییییییییییییییییییییی خوشگله . استاد جان , کاشکی الان کنارم بودی !
دوم هم بگم که خیلی با حوصله هستی .. عالیه . ایشالله همیشه با رهام گلت شاد باشی.
ممنون سوده عزیزم
بابا استادی کجا؟کشکی کجا؟بیشترش کارهای خواهرامه؟ ولی خوب خیلی ممنون که سر زدی. خیلی گلی!!!
کاردستی هاتون حرف نداره.
خیلی هنرمندی خانومی.
منم حتما امتحان میکنم با اجازه اتون .
خواهش می کنم اجازه ما هم دست شماست. آدرس وب کاردستی رو برات می گذارم. خودمم از فرشته عزیز گرفتمش:
KOODAKANE.ORG
موفق باشی
پس کامنت من کو؟!!!
شرمنده
کسری رو از طرف من هزار تا بوس کن.
عزیزم تولد سه سالگی رهام گلم رو بهتون تبریک میگم
خیلی غیر قابل منتظره D:
یک دنیا ممنون.